مرده گان آن سال ،

عاشق ترین زنده گان بودند !

 

 

 

رژیم اسلامی سرمایه داری ایران از بدو بقدرت رسیدنش با تلفیقی از استبداد طبقاتی ، سیاسی و مذهبی ، نه تنها  " آزادی اندیشه و بیان " و " آزادی تجمع و تشکل " و حق دگراندیشی را تحمل نکرده بلکه ضمن جلوگیری از فعالیت آزادانه احزاب ، سندیکاهها ، شوراها ، نهادها و مطبوعات مستقل ، خیلی زود شمشیر از نیام کشید و سرکوب خونین مخالفین خود را آغاز نمود و این بیلان جنایت باریست که بی امان طی 35 سال گذشته  ادامه داشته است .

 رژیم جمهوری اسلامی در تابستان 58 به کردستان لشگرکشی نمود و طی چند سال هزاران تن از فعالین سیاسی و مردم بیدفاع را به قتل رساند .  در ترکمن صحرا جنبش دهقانی و شورایی این منطقه را که سالیان سال زیر ستم و بهره کشی زمینداران بزرگ و حاکمان حامی آنها بود سرکوب کرد و سه تن از رهبران این جنبش را بعد از دستگیری و حتی قبل از محاکمه سر به نیست نمود. فجایعی از این قبیل را بر زحمتکشان خوزستان و بلوچستان و صیادان انزلی نیز اعمال کرد .

در اردیبهشت 59 برای قلع و قمع جنبش دانشجویی به دانشگاههای سراسر کشور هجوم برد و ضمن بازداشت صدها نفر، تعدادی را کشته یا تیرباران کرد و حدود سه سال دانشگاهها را به تعطیلی کشاند . سرکوب فعالین جنبشهای کارگری ، زنان  و دانش آموزی از دیگر اقدامات استبداد مبتنی بر نظام ولایت فقیه بوده است .اما سرکوب سیستماتیک و سراسری عمدتا بعد از 30 خرداد 60 آغاز شد .

اما از میان همه این جنایات و از جمله ترور صدها نفر از مخالفین خود در داخل و خارج از کشور ،  فاجعه تابستان 67 به راستى نقطه عطفى نه تنها در بيلان جنايات بیشمار رژيم اسلامى بلكه در تاريخ  سده های اخير ايران محسوب میشود .

 خمينى در مشورت با ساير سردمداران رژيم تصميم گرفت انتقام شكست خود را در ميادين جنگى جنوب و جنوب غربى از زندانيان بى دفاع سياهچالهاى « اوين » و « گوهردشت » و ... بگيرد و ناكامى فتح كربلا و قدسرا در كاميابى فتح زندانهاى تهران و ديگر شهرهاى بزرگ ايران جبران كند و با « قتل عام درمانى » خويشتن را از كابوسآزادى قريب الوقوع هزاران كادر وفعال سیاسیبویژه  چپ - از زندانها رهايى بخشد و نسل جديد جوانان بعد از انقلاب را از تجربه و دانشسياسى و سازمانگرانه هزاران زندانى سیاسی محروم نمايد. بدين ترتيب خمينى با ايجاد هياتهاى مرگ در عرضچند هفته هزاران زندانى را كه دوران " عادى " حبسخود را مىگذراندند از دم تيغ گذراند كه نيروهاى اپوزيسيون، رقم آن را پنج تا بيشاز ده هزار نفر تخمين مىزنند در جريان آن فاجعه، هياتهاى مرگ بویژه هیات مرکزی متشکل از : اشراقی ، نیری و پورمحمدی ( که اکنون وزیر دادگستری دولت " تدبیر و اعتدال " شده است ) معمولا يكى دو سوال را در پيشروى زندانى قرار مىدادند، بى آنكه به آنها هشدارى در مورد عواقب مرگ آلود پاسخشان داده باشند.. در جريان اين پرسشو پاسخ چند دقيقهاى، هركسبر « كفر و نفاق» باقى مىماند، به بند اعداميان روانه مىشد. رژيم سعى مىكردعلت و عواقب اين موج جديد بازجويى بر زندانيان آشكار نشود، با اين همه بعد از تيرباران يا حلق آويز كردن هزاران زندانى، زندانيان باقى مانده تا حدودى قادر به كشف ماجرا مىشوند و از طريق بحث و مشورتهاى جمعى، تاكتيك نوينى اتخاذ مىكنند و الا بسيارى از آن عزيزان زندانى سالهاى پايانى دهه 60 كه اكنون در بيرون از زندان هركدام سند زنده جنايات بى شمار رژيم هستند در صفوف ما نبودند و ابعاد آن فاجعه مىتوانست به مراتب گستردهتر باشد.

بدون ترديد آنچه انسان دوستان جهان از جنبش دادخواهی و افشاى حقايق مد نظر دارند این است كه روزى جنايتكاران  نظام در يك دادگاه علنى ، مردمی و عادلانه به بازخواست كشيده شوند. درسی که ما و جنبش آزادیخواهانه و عدالت طلبانه مردم  کشورمان باید از این تاریخ خونباربگیریم ، نه برافراشتن چوبه های جدید دار و نه برای انتقام یا تکرار شکنجه ، سرکوب ، تجاوز و اعدام ، بلکه برای خشکانیدن ریشه‌های خشونت و کشتار و ثبت این بربریت در تاریخ  و فرارویی دنیایی سرشار از آزادی ،برابری و کرامت انسانی است .

 

 ما نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم

 جاودان با د یا د همه جانباختگان

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

کلیه احکام شکنجه ، سنگسار و اعدام ، ملغی باید گردد

سرنگون با د رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران

   زنده با د آزادی ، زنده با د سوسیالیسم

   اتحاد چپ ایرانیان در خارج از کشور 

  شهریور 1392 / سپتامبر 2013